قدیمیترین آثار پهلوی اشکانی
قدیمترین آثاری که از خط و زبان پهلوی در دست است دو قبالۀ ملکی است که در ایالت اورامان کردستان چند سال پیش به خط پهلوی اشکانی و به زبان پهلوی بر روی کاغذ پوست به دست آمد و تاریخ آن مربوط به صد و بیست سال پیش از میلاد مسیح است و قبلا بدان اشاره شد. در یکی از آن قبالهها خواندم که از طرف دولت قید گردیده و خریدار پذیرفته است که اگر باغی را خریداری میکند آباد نگاه ندارد و آن را ویران سازد مبلغ معینی جریمه بپردازد، و از این قبالهاندازۀ اعتنا و توجه پادشاهان ایران را به آبادانی کشور میتوان قیاس کرد.
اسناد قدیمیدیگری که در دست است، باقی ماندۀ کتب و آیین مانی و سایر مطالب از قبیل فصول از عهد جدید و مطالبی از کیش بودایی است که در آغاز قرن حاضر از طرف خاورشناسان از خرابههای شهر «تورفان» پیدا شد و به دست دانشمندان خوانده شد و قسمتی از آنها انتشار یافت هرچند که دانشمندان تردید دارند که آیا بهتر است این خط و زبان را منسوب به «سُغُدی» بدارند یا منسوب به پهلوی شمالی؟
این اوراق غالبا روی پوست آهو یا بر پارچه نوشته شده است. خطوط آن نوعی از خط پهلوی است و نوعی دیگر که از خط پهلوی گرفته شده و از بالا به پایین نوشته شده است و بعدها خط «اویغُوری» که خط اویغُوره و مغولها باشد از این خط گرفته شده است.
مطالب آنها دینی و اخلاقی است و لغات دری که در پهلوی جنوبی دیده نمیشود در این اوراق دیده میشود و با پهلوی جنوبی بسیار تفاوت دارد؛ آن اوراق به زبانی است که بلاشک پایۀ زبان مردم سمرقند، بخارا و بنیان زبان قدیم مردم خراسان شرقی محسوب میشود و پایه و اصل زبان دری را نیز بایستی در این زبان جستجو کرد. چنان که قبلا بدان اشاره شد، و باز هم در جای خود ما از این اوراق، لغات و بعضی مختصات آن گفتگو خواهیم کرد.
در خصوص اسناد دورۀ اشکانیان بدبختانه به جایی دسترسی نداریم. از این روی اطلاع زیادی از پهلوی شرقی و شمالی و تفاوت آن با پهلوی جنوبی در دست نیست و در لهجههای مختلف خراسان غربی، طبرستان، آذربایجان و طوالش نیز که بدون شک مخلوطی از پهلوی شمالی و شرقی (اشکانی) و پهلوی جنوبی و دری است کنجکاوی و بررسی کامل نشده است ورنه آگاهیهای زیادتری به دست خواهد آمد، خاصه هرگاه از اوراق تورفان و از زبان ارمنی نیز استفاده شود.
کتب عهد اشکانی هفتاد کتاب بوده است که نام چهار کتاب از آن باقی است چنان که در مجملالتواریخ و القصص گوید:
«و از آن کتابها که در روزگار اشکانیان ساختند هفتاد کتاب بود از جمله کتاب مروک (مردک؟) کتاب سندباد، کتاب یوسیفاس کتاب سیماس» و رسالهای است به پهلوی در مناظرۀ نخل و بز به شعر دوازده هجایی، مخلوط به نثر که گویا در آغاز منظوم بوده است و بعد ابیات آن کتاب مغشوش و دست کاری شده است و فعلا نثر و نظمیاست مختلط و این کتاب هم برحسب عقیدۀ «هرتسفلد» به لهجۀ پهلوی شمالی است و نامش «درخت آسوریک» است.
آثار پهلوی جنوبی
بعد از کشته شدن «اَرْدَوَانِ پنجم» که وی را «اَفْدُمْ» یعنی آخرین نیز مینامیدهاند، خاندان نجیب و بزرگ «پرثوی» برچیده شد و دولت اشکانی منقرض گردیده و شهنشاهی از خانوادۀ مشرقی به خانوادۀ جنوبی (فارسی) که به دست «اَرْتَخشَتْرَ»(= اردشیر) پسر «پاپک» تأسیس شده بود انتقال یافت، آن دولتی که بعدها خود را وارث بهمن اسفندیار و جانشین کیان شمرد.
در این دوره، خط و زبان رسمیخط و زبان پهلوی است که آن را برای تفکیک از پهلوی قدیم «پهلوی جنوبی» مینامند خط پهلوی جنوبی نیز از الفبای آرامیگرفته شده است و با خط شمالی تفاوتهایی داشته است که بعد گفته خواهد شد؛ اما زبان پهلوی جنوبی یکی از شاخههای فارس قدیم محسوب میشود و به واسطۀ دخالت اصطلاحات مذهبی و لغات شکسته بستۀ اوستایی و اختلافات دیگری که از حیث بعض لغات، صرف و نحو با پهلوی شمالی داشته است لهجهای از لهجههای پهلوی به شمار میآید.
امتیاز آشکاری که بین خط پهلوی و خط و زبانهای شرقی ایران بوده در مسئله «هُزْوارشْ» است، که به دست کاتبان وارد رسم الخط پهلوی شد چنین که لغاتی را به زبان آرامینوشته و به پارسی میخواندهاند، و ما از این مقوله در فصل خطوط به تفضیل گفتگو خواهیم کرد، این رسم در نوشتههای «تورفان» و آثار مانی دیده نمیشود لکن در دو قبالۀ ملک اورامان و کتیبههای اشکانی و «درخت آسوریک» موجود است و معلوم میشود که در پهلوی اشکانی نیز موجود بوده است.
کهنهترین سندی که از پهلوی جنوبی در دست است سکههای شاهان پَرَته دار فارس است. بعد سکههای اردشیرپاپکان، دیگر کتیبۀ اردشیر پاپکان در نقش رستم به دو لهجۀ اشکانی و ساسانی و به یونانی، دیگر کتیبۀ شاپور اول که اخیرا در کاوشهای شهر «شاپور» به دو لهجۀ شمالی و جنوبی و به دو خط اشکانی و ساسانی به دست آمده و غیره.
اما کتابهایی که به خط و زبان پهلوی موجود است، هرچند یقین نیست که در زمان خود ساسانیان تألیف شده باشد. و بعض آنها علی التحقیق متعلق به دورۀ اسلامیاست مانند «دَینْ کِرْتْ» تألیف موبد «آذر فرنبغ» معاصر مامون عباسی و غیره، معذلک ممکن است ترجمههایی از اوستا از قبیل قسمتهایی از یشتها و قسمتهایی دیگر اوستا که به زبان پهلوی است و فصولی از بندهش که از کتابهای معتبر سنت مَزْدیَسنُی است و «درخت آسوریک»، «خسرو کواتان وریذکی»، «ایاتکار زریران» و غیره در عهد شاهنشاهان تألیف یافته باشد و نیز قسمت عمده از داستانهای ملی مانند «کارنامک اردشیر»، «خوتاینامک» و «آیین نامک» محتمل است که به دورۀ ساسانیان به پیوندد. چنان که گویند خوتاینامک به امر یزدگرد شهریار تدوین گردید. بالجمله هرچند زمان تألیف کتابها و رسالههای پهلوی غالبا در قرون اسلامیاست اما مواد آنها قدیمیاست.
اینک ما یادگارهایی که از پهلوی جنوبی – ساسانی باقی است به ترتیب ذکر میکنیم:
۱- کتیبههای ساسانی
مهمترین کتیبههای پهلوی ساسانی به قرار ذیل است:
کتیبۀ اردشیر اول در نقش رستم، که به سه زبان (پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی و یونانی) نوشته شده است.
کتیبۀ شاپور اول در نقش رجب که به سه زبان مذکور نوشته شده است.
کتیبۀ شاپور اول در حاجی آباد که به دو زبان پهلوی ساسانی و اشکانی نوشته شده است.
کتیبۀ شاپور اول که بر روی ستون جلوخان عمارت شهر شاپور فارس به دو زبان ساسانی و اشکانی کنده شده و اخیرا کشف شده است.
کتیبۀ ساسانی از موبد «کاردیر هرمزد» در نقش رجب و کتیبۀ دیگر از همو در بالای نقش برجستۀ شاپور در نقش رستم که این کتیبه بسیار ضایع شده است.
کتیبۀ نرسی در پایکولی (شمال قصر شیرین) که به دو زبان ساسانی و اشکانی نوشته شده است و استاد هرتسفلد آلمانی در (۱۹۱۳-۱۴) آن را خوانده و کتابی به دو جلد در آن باب نوشته است.
کتیبۀ پهلوی ساسانی در روی نقش وهرام اول در شاپور فارس که از طرف نرسی کنده شده است.
کتیبۀ کوچک پهلوی ساسانی از شاپور دوم در طاق کوچک طاق وُسْتان کنده شده است.
کتیبۀ پهلوی ساسانی از شاپور سوم که در سمت چپ کتیبۀ شاپور دوم در طاق کوچک طاق وُستْان کنده شده است.
کتیبههای پهلوی ساسانی تخت جمشید یکی از طرف شاپور پسر هرمز برادر شاپور دوم که مأمور پادشاهی سکستان بوده کنده شده است و دو کتیبۀ دیگر در همان جا به امر دو تن از بزرگان کشور به نام شاپور دوم ساخته شده.
کتیبههای کوچک دیگر که در دربند به فرمان امیران آن جا نقر شده و تاریخ آنها اواخر عهد ساسانیان است.
کتیبۀ پهلوی که در قاعدۀ کعبۀ زردشت در نقش رستم به وسیلۀ هیأت حفاری دکتر اشمیت به سال (۱۳۱۵ هـ.) حفاری و پیدا شده است، ولی متأسفانه دوباره روی آن را گچ مالیده و پوشانیدهاند و هنوز قرائت نشده است.
کتیبههای متفرقه متعلق به بعد از اسلام نیز به دست آمده است که مهم نیست.
۲- کتابها و رسالههای پهلوی
کتابها، نامهها و مقالههایی است که بعضی از چند صد صحیفه نیز تجاوز میکند چون «دین کرت»، «بندهش» و بعضی به صد صحیفه نمیرسد چون «ایاتکار زریران» و بعضی از چند سطر نمیگذرد، مجموع این یادگارها با مواظبت ضبط شده است و بعضی مانند «کاروند» و «آیین نامک» معلوم نیست به چه سبب از میان رفته است و بعضی چون «هزار داستان»، «خوتای نامک» و «کلیلک و دمنک» و غیره، ترجمه اش باقی و اصل فانی شده است. ما اکنون از آنچه هنوز باقی است صورتی به اختصار نقل میکنیم.
آنچه از اوستا به زبان پهلوی ترجمه شده است
مجموعا ۱۴۱۰۰۰ کلمه
۱- وندیداد (پهلوی) تقریبا ۴۸۰۰ کلمه
۲- یسنا (پهلوی) تقریبا ۳۹۰۰۰ کلمه
۳-نیرنگستان تقریبا ۳۲۰۰ کلمه اوستایی و ۶۰۰ پهلوی
ترجمۀ آن و ۲۲۰۰۰ کلمۀ پهلوی شرح و توضیح و ۱۸۰۰ کلمه اوستایی
۴- ویشتاسب یشت (پهلوی) تقریبا ۵۲۰۰ کلمه
۵- وِیسْپَ رَذْ (پهلوی) تقریبا ۳۳۰۰ کلمه
۶- فرهنگ اُیم اِیوَکْ تقریبا ۲۲۵۰ کلمه پهلوی و۱۰۰۰ اوستایی
۷- اوهرمزد یَشْت (پهلوی) تقریبا ۲۰۰۰۰ کلمه
۸- بهرام یشت (پهلوی) تقریبا ۲۰۰۰ (ظ) کلمه
۹-هادُخت نسک (پهلوی) تقریبا ۱۵۳۰ کلمه
۱۰- ائو گمادَ ائچا این کتاب مخلوطی است از ۲۹ فقره اوستایی تقریبا در ۲۸۰ کلمه و ۱۴۵۰ کلمۀ پازند
۱۱- چیتک اوپستاک گاسان تقریبا ۱۱۰۰ کلمه پهلوی و ۴۰۰ اوستایی
۱۲- اتهش نیایشن تقریبا ۱۰۰۰ کلمه پهلوی و ۴۰۰ اوستایی
۱۳- وُچِرْ کرت دینیک این کتاب مخلوطی است از تفسیر پهلوی و متن دینی، متن دینی دارای ۱۷۵۰۰ کلمه پهلوی و ۲۶۰ کلمه اوستایی و ترجمه اش دارای ۶۳۰ کلمه اوستایی است که این کلمات به ۹۰۰ کلمه پهلوی ترجمه و تفسیر شده است و در «وُچرکرت» است یکی «دینیک و جرکرتْ» دیگر «وچرکرتِ دینیک»
۱۴- آفرینکان گاهنباز (پهلوی) تقریبا ۴۹۰ کلمه
۱۵- هپتان یشت (پهلوی) تقریبا ۷۰۰ کلمه
۱۶- سروش یشتها دُخت (پهلوی) تقریبا ۷۰۰ کلمه
۱۷- سی رو چک بزرگ (پهلوی) تقریبا ۶۵۰ کلمه
۱۸- سی رو چک کوچک (پهلوی) تقریبا ۵۳۰ کلمه
۱۹- خورشید نیا یشن (پهلوی) تقریبا ۵۰۰ کلمه
۲۰- آبان نیایشن (پهلوی) تقریبا ۴۵۰ کلمه
۲۱- آفرینکان دَهْمان (پهلوی) تقریبا ۴۰۰ کلمه
۲۲- آفرینکان گائه (پهلوی) تقریبا ۳۰۰ کلمه
۲۳- خورشید یشت (پهلوی) تقریبا ۴۰۰ کلمه
۲۴- ماه یشت (پهلوی) تقریبا ۴۰۰ کلمه
۲۵- قطعهای ازیشت (۲۲) ۳۵۰ کلمه پهلوی و ۶۰ کلمه اوستایی
۲۶- آرینکان فروردکان (پهلوی) نام دیگری است از برای آفرینکان دهمان
۲۷- ماه نیایش (؟)
کتب دینی و اخلاقی و ادبی قریب ۴۴۶۰۰۰ کلمه
۲۸- دینِ کرت (پهلوی) تقریبا ۱۶۹۰۰۰ کلمه
۲۹- بُن دِهِش (پهلوی) تقریبا ۱۳۰۰۰ کلمه
۳۰- دادستان دینیک (پهلوی) تقریبا ۲۸۶۰۰ کلمه
۳۱- تفسیری بر وندیداد (پهلوی) تقریبا ۲۷۰۰۰ کلمه
۳۲-روایات پهلوی تقریبا ۲۶۰۰۰ کلمه
۳۳- روایات همت اشوهشتان (پهلوی) تقریبا ۲۲۰۰۰ کلمه
۳۴- دینیک وُچِرْکِرت (رجوع کنید بشمارۀ ۱۳)
۳۵- منتخبات اززاتسپرم (پهلوی) تقریبا ۱۹۰۰۰ کلمه
۳۶- شکند گمانیک وچار (پهلوی) تقریبا ۱۶۷۰۰ کلمه
۳۷-شایست نی شایست (پهلوی) تقریبا ۱۳۷۰۰ کلمه
۳۸- داتستان مینوک خرت (پهلوی) تقریبا ۱۱۰۰ کلمه
۳۹- نامههای منوچهر (پهلوی) تقریبا ۹۰۰۰ کلمه
۴۰- ارتای وراژنامک (پهلوی) تقریبا ۸۸۰۰ کلمه
۴۱- ستایش سی روزۀ کوچک (پهلوی) تقریبا ۵۲۶۰ کلمه
۴۲- جاماسب نامک (پهلوی) تقریبا ۵۰۰۰ کلمه
۴۳- بهمن بست (پهلوی) تقریبا ۴۲۰۰ کلمه
۴۴- ماتیکان پوشت فریان (پهلوی) تقریبا ۳۰۰۰ کلمه
۴۵- پرسشهایی که با آیات اوستا پاسخ داده شده است (پهلوی) تقریبا ۳۰۰۰ کلمه
۴۶- اندرچ اتورپات مار سپندان (چهار یک این رساله از میان رفته است به نظر «وست» نسخۀ کامل آن اگر در دست بود شامل تقریبا ۳۰۰۰ کلمه میشد، وست کتاب خاصیت روزها را که با این رساله همراه است نیز در ذیل همین عنوان یاد کرده است و گوید مجموع آن شامل ۳۰۰ کلمه است اندرز مذکور و سی روزۀ ضمیمۀ آن در متون پهلوی انگلسار یا صفحه ۵۸ تا ۷۱ طبع شده و نگارنده آن را به نثر ترجمه کرده و به بحر متقارب بنظم آورده است و در سال دوم مجلۀ مهر به طبع رسیده است.
۴۷- پتیت ایرانیک (پهلوی) تقریبا ۲۲۰۰ کلمه
۴۸- پند نامک وژرک کیتر بوختکان (پهلوی) تقریبا ۱۷۶۰ کلمه
۴۹- پتیت اتورپارت مارسپندان (پهلوی) تقریبا ۱۴۹۰ کلمه
۵۰- پند نامک زرتشت (پهلوی) تقریبا ۱۴۳۰ کلمه
۵۱- اندرچ ائو شنَرِ داناک (پهلوی) تقریبا ۱۴۰۰ کلمه
۵۲- آفرین شش گاهنبار (پهلوی) تقریبا ۱۳۷۰ کلمه
۵۳- واچکی ایچنداتورپات مارسپندان (پهلوی) تقریبا ۱۲۷۰ کلمه
۵۴- ماتیکان کجستک ابالش (پهلوی) تقریبا ۱۲۰۰ کلمه
۵۵- ماتیکان سی روچ (پهلوی) تقریبا ۱۱۵۰ کلمه
۵۶- پتیت و تُرتَکان (پهلوی) تقریبا ۱۱۰۰ کلمه
۵۷- پتیت خوت (پهلوی) تقریبا ۱۰۰۰ کلمه
۵۸- ماتیکان هپت اُمهر سپنت (پهلوی) تقریبا ۱۰۰۰ کلمه
۵۹- اندرزهایی به مزدیسنان (پهلوی) تقریبا ۹۸۰ کلمه
ظاهرا این رساله همان است که بنام «اندرژداناگان به مزدیسنان» جزو متون پهلوی انگلساریا از صفحه ۵۱ تا ۵۴ طبع شده و دارای چند واژۀ اوستایی است.
۶۰- اندرز دستوران بر بهدینان (پهلوی) تقریبا ۸۰۰ کلمه
۶۱- خصایص یک مرد شادمان (عدد کلمات این رساله را «وست» معنی نکرده است و به نظر میرسد که این رساله همان باشد که جزو متون انگلساریا بنام «اپرخیم و خرت فرخ مرت» یعنی «در خوی و خرد مرد فرخ» از صفحه ۱۶۲ تا ۱۶۷ به طبع رسده و عدد کلمات آن ۹۲۰ است به تقریب.
۶۲- ماتیکان ماه فروتین روچ خوردت (پهلوی) تقریبا ۷۶۰ کلمه
۶۳- آفرین هفت امهر سپنتان (امشاسپنتان) یا آفرین دهمان (پهلوی) تقریبا ۷۰۰ کلمه
۶۴- پدری پسر خود را تعلیم میدهد (پهلوی) تقریبا ۶۰۰ کلمه
۶۵- ستایش درون (نان معروف) (پهلوی) تقریبا ۵۶۰ کلمه
۶۶- آفرین ار تافَرَوَشی (پهلوی) تقریبا ۵۳۰ کلمه
۶۷- اندر ژداناک مرت (پهلوی) تقریبا ۵۳۰ کلمه
۶۸- اشیرواد (پهلوی) تقریبا ۳۵۰ تا ۵۶۰ کلمه
۶۹- آفرین مِیَزْد (پهلوی) تقریبا ۴۵۰ کلمه
۷۰- انرچ خسروی کواتان (پهلوی) تقریبا ۳۸۰ کلمه
۷۱- چم درون (نان مقدس) (پهلوی) تقریبا ۳۸۰ کلمه
۷۲- نماز او هر مزد (پهلوی) تقریبا ۳۴۰ کلمه
۷۳- سخنان اتور فرنبغ و بوخت آفریذ؛ دو رساله است و مجموعا شامل ۳۲۰ کلمه
۷۴- نیرنک بوی داتن (پهلوی) تقریبا ۲۶۰ تا ۶۳۰ کلمه
۷۵- نام ستایشینه (پهلوی) تقریبا ۲۶۰ کلمه
۷۶-پنج دستور از موبدان و ده پند برای بهدینان (پهلوی) تقریبا ۲۵۰ کلمه
۷۷- آفرین وژرگان (پهلوی) تقریبا ۲۰۰ کلمه
۷۸- آفرین گاهنبار چَشْنیه (پهلوی) تقریبا ۳۰۰ کلمه
۷۹- اَوَرْمَتَنِ شه وهرام ورچاوند (پهلوی) تقریبا ۱۹۰ کلمه
۸۰- داروک خرسندیه (پهلوی) تقریبا ۱۲۰ کلمه
۸۱- پاسخهای سه مرد دانشمند به شاه (پهلوی) تقریبا ۹۰ کلمه
۸۲- ماتیکان سی یَزَتان (پهلوی) تقریبا ۹۰ کلمه
متون غیر دینی پهلوی قریب ۴۱۰۰۰ کلمه
۸۳- قانون مدنی پارسیان در عهد ساسانی (پهلوی) تقریبا ۴۲۰۰۰ کلمه
۸۴- کارنامک ارتخشتر پاپکان (پهلوی) تقریبا ۵۶۰۰ کلمه
۸۵- ادی واتکارزریران (پهلوی) تقریبا ۳۰۰۰ کلمه
۸۶- خسرو کواتان وریذکی (پهلوی) تقریبا ۱۷۷۰ کلمه
۸۷- فرهنگ پهلویک (پهلوی) تقریبا ۱۳۰۰ کلمه
۸۸- ابرادوین نامک نپشتن (پهلوی) تقریبا ۹۹۰ کلمه
۸۹- شتروهای ایران (پهلوی) تقریبا ۸۸۰ کلمه
۹۰- وچارشن چترنک (ماتیکانی چترنگ) (پهلوی) تقریبا ۸۲۰ کلمه
۹۱- درخت آسوریک (پهلوی) تقریبا ۸۰۰ کلمه
۹۲- ابرستاییینی تاریه سور آفرین (پهلوی) تقریبا ۴۰۰ کلمه
۹۳- افدیه وسهیکیه سکستان (پهلوی) تقریبا ۲۹۰ کلمه
سوای این گردآوردها باز هم قسمتهایی هست که یادآوری نشده از قبیل «اندرچ پیشینکان» در ۴ فقره و ۲۸۰ کلمه که جزو متون پهلوی انکلساریا صفحه ۳۹ به طبع رسیده است و «چیتاک اندرچ فریودکیشان» که از صفحۀ ۴۱ تا ۵۰ متون مزبور به طبع رسیده و مجموع آن ۱۸۲۰ کلمه است و «اندرچ ویه زات فرخ پیروژ» در صفحۀ ۷۳ همان کتاب تقریبا ۴۶۶ کلمه، و «اَپَرْپنج خیم هُوسْروان» در همان کتاب از صفحۀ ۱۲۹ الی ۱۳۱ در ۲۶۰ کلمه، دیگر «اَوَرْپتمانی کتک خوتائیه» از صفحه ۱۴۱-۱۴۳ همان کتاب در ۴۵۹ کلمۀ دیگر «واچکی چند هچ وژرک متر» صفحۀ ۸۵ و «افسون گزندگان» و قسمتهای بی سر و ته دیگر که باز در همان کتاب طبع شده است و مهم تر از همه «ماتیکان هزارداتستان» یعنی «گزارش هزار فتوای قضایی» است.
کتابهایی نیز بوده است که در عهد اسلامیاز آنها استفاده میشده و بعدها از میان رفته است مانند «آیین نامک» که محتوی مجموعهای بوده است از اخلاق، فرهنگ، رسوم ، آداب، بازیها، ورزشها، سخنان بزرگان و آیین رزم، عزا، سور، زناشویی و غیره. ابن قتیبه و دیگر ادیان عرب بسیار از فصول این کتاب را نقل کردهاند. در خاتمۀ مادیکان چترنگ که به زبان پهلوی باقی است گوید:
« اصل بازیدن شترنج این است که نگرش (ملاحظه) و توخشش (سعی) در نگاه داشتن و مواظبت ابزار خود بیشتر کنی تا در بردن و زدن ابزار طرف بازی، و به امید و طمع زدن ابزار حریفدست بد بازی نکنی و شمار ابزار خود را بداری چنان که یکی را بکار اندازی و دیگری را بپرهیز و احتیاط گذاری و نیز همواره به اصل بازی توجه کنی و پایان را در نظر داشته باشی، چنانکه در «آیین نامه» نپشته است.»
از این قبیل است «خوتای نامه» و «کاروند» که جاحظ در البیان و التبیین از قول شعوبیه از آن دو کتاب و فصاحت و بلاغت هریک تعریف میکند و میگوید:
« وَ مَنْ اَحَبَ اَن یَبْلغَ فی صَناعَهِ البَلاغَهِ وَ یَعْرفَ الغَریبَ وَ یَتَبَحَرَ فی اللُغَه فَلْیَقْراء «کتاب کاروند» وَ مَنْ اَحْتاج اَلی العَقْل وَ الْأدَب وَ الْعلْمِ بالْمَراتبِ واَلْعَبْر و اَلْمَثلاتِ و اَلْألْفاظِ الْکَریمه وَ الْمعانی الشَریفه فَلْیَنْظُرْ الی “سِیراَلْملُوْکَ.»
دیگر کتاب «دستوران» یکی از کتب قضایی عهد ساسانی که در آغاز به زبان پهلوی بوده است و اکثر منابع آن با «ماتیکان هزار داتستان» یکی است و فعلا ترجمۀ این کتاب به زبان سریانی موجود است؛ این نسخه در قرن هشتم میلادی به وسیلۀ رییس نصارای ایران «عیشو بُخْت» تألیف یا ترجمه شده است اما مترجم عیسوی مزبور قواعد حقوقی ایران را تغییر داده است تا با اوضاع و احوال هم کیشان او مناسب تر باشد.
دیگر کتبی مانند «ویس و رامین» و کتابی در منطق که ترجمۀ عربی آن باقی است و کتاب «السکیین» که «مسعودی» نقل میکند و اصل پهلوی «شکند گمانیک وچار» و آن چه بعدها در جای خود اشاره خواهد شد.
آثار دیگر سوای سکهها که از حیث لغتها مخصوص و رمز شهرهایی که سکه در آنها زده میشده است و شکل تاجها که هر یک علامت مخصوص و دارای ویژگیهای تاریخی و اشارههای مخصوص است؛ مهرهها است که از آن عهد به دست آمده و میآید و بر این مهرهها کلماتی غیر از نامهای خاص به عنوان شگون و میمنت نقش میشده و صورت حیوان یا علامتی دیگر نیز بر آن منقوش میگردیده است. در ضمن این مهرها نام چند مؤبد و چندین لقب نیز دیده شده است.
۳- اسامی چند تن از علمای زردشتی
۱- تَنْ سَرْ: این مرد از موبدان عهد اردشیر اول است و «هیرپدان هیرپد» بوده است که مقامیاست چون موبدان موبد و سمت مستشاری و وزارت اردشیر داشته و او است که «نامۀ تنسر» را به «جشنسف» شاه طبرستان نوشته و او را به موافقت و دولت خواهی اردشیر اندرز میدهد؛ متن پهلوی این نامه از میان رفته و فارسی آن در «تاریخ ابن اسفندیار» مضبوط است و در تهران به اهتمام فاضل معاصر «مجتبی مینوی» طبع شده است بعد از او نام «زروان داد» پسر مهرنرسی را میشناسیم که هر دو هیربدان هیربد و مأمور امور قضایی بودهاند.
۲- بهنک: از موبدان اوایل ساسانیان است و «آذرپاد مارسپندان» جانشین وی بوده است.
۳- آذرپاد مارسپندان: ظاهرا از اعقاب زردشت بوده است و یکی از بزرگان این عهد است و در زمان شاپور دوم قسمت مهمیاز اوستا و مخصوصا خرده اوستا را گردآوری کرد و اندرزنامۀ او مشهور است و ما قبلا از او یاد کرده ایم.
۴- مهروراژ: مهراگاوید و مهر شاپور که در عهد بهرام پنجم بودهاند، دیگر آزاد شاه که در زمان خسرو اول مقام موبدی داشته است.
۵- اردای ویراف: که در عصر شاپور اول میزیسته است و او است که برای تکمیل احکام اخلاقی مزدیسنا جامیچند شراب نوشید و در کنف نگاهبانی شاه و رجال دربار در قصری محفوظ به خواب رفت و پس از چند روز برخاست و معراج خود را که سیر در «چینوَتْ پُوْهل»، دوزخ و مینوان بود فرو گزارد و دبیران نوشتند و نام آن کتاب «اردای ویرافنامک» است.
۶- بزرگمهر: این نام گویا مصحف «بُرْزْمهر» یا «داد بُرْزْمهر» بوده است که او را «زرمهر» هم نوشتهاند، ظاهرا نام صحیح او «دات بُرژمِتر» است و از وزیران، مستشاران و درباریان عمدۀ انوشیروان بوده است و در مقدمۀ «اندرز بزرگمهر» مقام و القاب خود را چنین شرح میدهد:
«وَزرُکِ متربوختکان – وینان پَتْ شپستان شتر- واوستیکان خسرو و دَرین پَتْ»
یعنی بزرگمهر پسر بوختک رییس «رایزنان خاص دربار کشور» ملقب به «اوستیکان خسرو» یعنی پلیس و پاسبان شخصی پادشاه و «رییس دربار» و چنین به نظر میرسد که بزرگمهر بختگان همین «دادبُرژمهر» بوده است که به تخفیف او را «زر مهر» خواندهاند و گویند از وزیران بزرگ خسرو کواتان بود و به دست هرمز کشته شد.
برگرفته از سبک شناسی – محمدتقی بهار
منبع:www.persianlanguage.ir
:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1